Immortal Insomnia

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

لالایی

 

وقتی که دستت می لرزد الکی

یا وقتی دردش کشنده می شود و مجبور می شوی

با یک چیزی محکم ببندی ش.یا وقتی که سرت

هی تیر بکشد یا روز به روز انرژی ت کمتر شود

و بعدش یکهو به خودت بیای و ببینی اصلا تاثیری ندارند 

انگار . اصلا تو نه به زمین و زمان فحش می دهی ، نه غر می زنی

نه گریه می کنی حتی . یکهو میفهمی ناخن کش ِ روحت کار خودش را کرده .

دیگر نه این دردها تاثیر دارند نه خوددرگیری هات و نه صدای تارت حتی .

که شاید تا همین دیروز آرام ِ جان َ ت بود . که باهاش تا عرش هم می رفتی شاید .

حالا وقتش است تصویر تکراری ِ جنگ و جدالهای داخلی ت را بگذاری روبروت

و تعریف کنی ش برای خودت . مثل یک لالایی .

  • Sapho 22